تاریخچه عکاسی سوررئال
عکاسی سورئال یکی از بخشهای مورد علاقه هنرمندان سورئال است، برای شناخت این سبک از عکاسی، باید با جنبش سورئالیسم آشنا شویم. سورئالیسم (فرا واقعگرایی) یک جنبش روشنفکری و هنری است که بعد از جنگ بینالملل اول، در واکنش به وحشت و پوچی این واقعه و تحت تأثیر مکتب دادا (۱۹۲۴-۱۹۱۶) شکل گرفت. مکتب دادا را میتوان طغیانی ضد هنر دانست که خروجی آن همهچیز، حتی منطق را به چالش میکشد. این مکتب، مکتب هنرمندان بعد از جنگ اول است که شاهد نسلکشی و آدمکشی وسیع بودهاند.
دادائیسم
مکتب دادا که به آن دادائیسم نیز گفته میشود، جریانی فکری و هنری است که در سال ۱۹۱۶ در زوریخ با انگیزه جمعی از هنرمندان و نویسندگان نافرمان، ازجمله هوگو بال (نویسنده و شاعر)، امی هنینگ (رقاص، شاعر و نویسنده)، تریستان تزارا (شاعر و نویسنده)، ریچارد هولسنبک (شاعر و نویسنده)، ژان آرپ (مجسمهساز) و هانس ریشتر (نقاش) شکل گرفت.
این گروه هدف خود را شکست قوانینی که در ادبیات و هنر بر آنها تحمیل شده بود، قرار داد. این هنرمندان در خلق آثار خود محدودیتی برای خود قائل نشدند و به پوچی و خودویرانگری انسان پرداختند. طنز یکی از مشخصههای اصلی آثار هنرمندان دادائیست است. هدف اصلی این مکتب، رسوایی و مقابله با سرمایهداری است.
این جنبش تبدیل به جنبشی جهانی شد و تعداد بسیاری از هنرمندان به آن پیوستند. از معروفترین این هنرمندان، باید به مارسل دوشان، من ری، فرانسیس پیکابیا و آندره برتون اشاره کرد. جنبش دادائیسم در قرن بیستم پایان یافت، اما راه را برای سورئالیسم هموار کرد.
تولد یک جنبش
سورئالیسم در پاریس و در شرایط پساجنگ، زمانی که انسانها به هر قیمتی به دنبال راهی برای فرار از وحشت زاده شده از جنگ و مرگ بودند، متولد شد. در این برهه، هنر به دستآویزی برای فرار از واقعیتهای ناگوار تبدیل شد. همچنین نوآوریها و پیشرفتهای فنی در این دوره باعث شد که هنرمندان ابزارهای جدیدی برای بیان تفکرات و احساسات خود در اختیار داشته باشند. هنرمندان این مکتب، رویکردی انقلابی و نوآورانهای را سرمشق خود در خلق آثار قرار داده بودند.
با تداوم جنبش دادا و در مقابل روحیه انقلابی این مکتب، هنرمندان دادائیست سابق مانند آندره برتون و من ری به تفکرات هنری خود ادامه دادند. همچنین افرادی مانند لویی آراگون و فیلیپ سوپو به این افراد پیوستند تا گونههای جدیدی در بیان آثار خود ابداع کنند. ناخودآگاه، رؤیا، حرکتهای خودبهخودی و تصور، اصلیترین مفاهیم در سورئالیسم هستند.
اوژن آتژه، یک سال قبل از مرگ خود در سال ۱۹۲۶ تماسی از من ری در مورد دریافت اجازه برای استفاده از عکسی که ایشان با عنوان کسوف ثبت کرده بر روی جلد نشریه La Révolution Surréaliste، دریافت کرد. علیرغم نظر آتژه در مورد این موضوع که عکسهای او «تنها اسنادی هستند که میسازم» انکار آگاهی هنری در عکسهای او از پاریس قدیمی و خالی از سکنه برای سورئالیستها غیرممکن و آثار او بین سورئالیستها جذابیت بالایی داشتند.
اولین بیانیه سورئالیسم
کلمه سورئالیست به معنای فرا واقعگرایی اولین بار توسط شاعر فرانسوی، گیوم آپولینر در مقدمه یک نمایشنامه در سال ۱۹۱۷ استفاده شد. اما این واژه توسط آندره برتون تعریف شد. برتون یک شاعر، نویسنده و مقالهنویس فرانسوی است که بهعنوان رهبر جنبش سورئالیسم شناخته میشود.
در سال ۱۹۲۴، برتون اولین بیانیه سورئالیسم را بهعنوان پیشگفتار کتاب شعر خود (Poisson Soluble) منتشر کرد. در این بیانیه تعریفی برای واژه سورئالیسم ارائه شده بود:
«رفتار خالص و خودبهخودی روان، بهطوریکه شخصی بتواند، عملکرد واقعی اندیشه خود را بنویسد یا از طرق دیگر بیان کند. بازتاب افکار در غیاب تمام عوامل کنترل کننده، اعم از منطق و اخلاق»
برتون در سال ۱۹۳۰ دومین مانیفست سورئالیسم را منتشر کرد که در آن به یادآوری اصول سورئالیسم و نقد افرادی که از این جنبش هنری دور شده بودند پرداخت.
سورئالیسم از تفکری جمعی زاده شد، از مجموع افکار چندین هنرمند، نقاش، شاعر و نویسنده، افرادی مانند لویی آراگون، آندره برتون، پل الوار، بنجامین پرت، سالوادور دالی، گیوم آپولینز، من ری، هانس بلمر و بسیاری دیگر. سورئالیسم، جنبشی حاصل تلاش مشترک بود؛ یک هنرمند تنها قربانی ذهنیت خودش میشود. این افراد در خانه آندره برتون یا کافههای پاریس همدیگر را ملاقات میکردند و در کنار هم تجربیات هنری مختلفی در ادبیات، عکاسی و نقاشی را رهبری میکردند.

در سال ۱۹۴۱ فیلیپ هالسمن، عکاس آمریکایی با سالوادور دالی هنرمند سورئالیست ملاقات کردند؛ این دو هنرمند در اواخر این دهه با هم همکاری کردند. عکسی که در بالا شاهد آن هستید با عنوان Dali Atomicus، بیانگر ایده تعلیق است. عنوان این عکس به یکی از آثار دالی به نام Leda Atomica که در عکس بالا پشت گربهها قرار گرفته، ارجاع دارد. این عکس نسخه روتوش نشده این اثر است که در آن سیمهایی که سهپایه نقاشی و دست فردی که صندلی را در هوا معلق نگه داشته، مشهود است. هدف سورئالیستها در خلق آثارشان تمرکز حداکثری بر روی زیبایی بود.
زبان جدید
سورئالیستها از تمام قراردادهایی که در انواع، اشکال و قالبهای مختلف وجود داشت، رهایی جستند تا پیام آثارشان با زبان جدیدی مخابره شود. پل الوار، یکی از شاعران برجسته سورئال بود که به ایجاد حالتی جدید از درک و آزادی ذهن با استفاده از زبانی جدید اصرار داشت. برای مثال روبر دسنوس از تکنیک نوشتن خودکار استفاده میکرده است و در حالت هیپنوتیزم مکرراً مینوشت تا از محدوده آگاهیهای محدود در هنگام نوشتن رها شود.
عکاسی سورئال
هنر عکاسی جایگاه ویژهای در جنبش فرا واقعگرایی دارد. عکاسی در فعالیتهای مختلف سورئالیستها نقش مهمی داشت و میتوانست در تمام نشریات، آنها را همراهی کند. البته در مورد این هنر همانند نقاشی صحبت فنی در کار نیست، به همین علت گستردگی و تنوع بالایی در آن به وجود آمده است.
هویت مشترک
سورئالیستها با استفاده از عکاسی هویتی مشترک ساختند و پیامهای خود را در پرترههای گروهی پنهان میکردند. آنها در کنار هم عکس میگرفتند و اتحاد خود را به نمایش میگذاشتند. قدرت جنبش سورئالیستها در فعالیت جمعی آنها بود و عکاسی راهی برای جاودانگی این موضوع در اختیارشان گذاشته بود.

محو شدن مرز بین واقعیت و خیال
سورئالیستها خاصیت مستند بودن عکسها را تغییر دادند. آنها ظرفیت جدیدی را در عکاسی کشف کردند؛ بهبیاندیگر، آنها امکان ثبت مظاهر شگفتانگیزی که بهطور تصادفی رخ میدهند را درک کردند. بعضی از عکسهای سورئال بهصورت خودجوش و اتفاقی ثبت شدهاند و ثبت بعضی دیگر از آنها با صحنهسازیهای عجیب همراه بوده است. بعضیاوقات بر روی عکسهای ثبت شده ویرایش انجام میشده است. تصاویر را میتوان با ابزارهای مختلف بهگونهای فرا واقعگرایانه ثبت کرد؛ پس عکسها میتوانند بخشی از جهان توهمات باشند.

رسانهای ترکیبی
در بسیاری از عکسهای فرا واقعگرایانه شاهد هنر عکاسی بهتنهایی نیستیم. در این عکسها در بسیاری از اوقات، آثار هنرمندان سورئالیست، اعم از نوشتهها، نامهها، شعرها و نقاشیها وجود دارند.
آزمایشها
بعضی از سورئالیستها مثل من ری، تکنیکهای عکاسی را یاد گرفتند تا بتوانند آثاری منحصربهفرد خلق کنند. به لطف پیشرفت دانش فنی این افراد، امکانات گستردهای در اختیارشان قرار گرفت.
تکنیکهای مورداستفاده در عکاسی سورئال
برخی از هنرمندان این دوره تسلط کافی بر روی تکنیکهای عکاسی داشتند و برخی دیگر بهصورت اتفاقی از بسیاری از تکنیکها، استفاده میکردند. آنها برای عکاسی صحنهسازی میکردند یا عکسها را هنگام چاپ تغییر میدادند تا با خروجی متفاوتی روبرو شوند.
برخی از افرادی که به عکاسی سورئال مشغول شدند، دوربین را کنار گذاشتند. آنها با قرار دادن اجسام در مجاورت صفحههای حساس به نور اقدام به ثبت تصاویر میکردند. دلیل این موضوع عدم قابلیت دوربین در ثبت و نقل دروغ بود. من ری یکی از هنرمندانی است که از این تکنیک استفاده بسیاری برد، بهگونهای که واژه ریوگراف (Rayograph) برای عکسهایی که با استفاده از این تکنیک ثبت شدهاند، استفاده میشود.

سوزاندن (Brûlage)
رائول اوباک و دیوید هر جزو هنرمندانی بودند که این تکنیک را گسترش دادند. آنها با ابزارهای مختلف سمت مات فیلمهای نگاتیو را در مجاورت آتش قرار میدادند، این کار بر روی عکسها موج، حالت ذوبشدگی و نوعی دیستورشن ایجاد میکند. این تکنیک باعث به وجود آمدن حالتی از آبشدگی و ریختگی حقیقت در تصویر ثبت شده میشود. مثالی از استفاده از تکنیک سوزاندن نگاتیو را در عکس زیر با عنوان La Nébuleuse که توسط Raoul Ubac در سال ۱۹۳۹ ثبت شده را مشاهده میکنید.
نوشتن با نور
با استفاده از سرعت شاتر کند (باز نگهداشتن شاتر) و یک منبع نور، میتوان این تکنیک را اجرا کرد. اجرای پروسه این تکنیک نیازمند محیطی تاریک، نوردهی طولانی و حرکت دادن دوربین یا منبع نور برای نوشتن یا ساخت اشکال مختلف در تصویر نهایی، است.

Solarization یا Sabatier Effect
این تکنیکها، تأثیر بسیار متمایزی بر روی تصویر میگذارند. اثر خورشیدی (Solarization) در عکاسی به معنای مجاورت با نوردهی بسیار شدید است که باعث میشود رنگها برخلاف آنچه هستند، ثبت شوند. احتمالاً این تکنیک برای اولین بار در هنگام عکاسی از کادرهایی که در آنها خورشید وجود داشته، کشف شده است. در چنین عکسهایی، خورشید برخلاف انتظار با رنگ خاکستری یا مشکی در تصویر ثبت میشود. با استفاده از این تکنیک، میتوان ناحیههای تاریک تصویر را روشن و ناحیههای روشن را بهصورت تاریک و سیاه ثبت کرد.
دابل اکسپوژر
در این تکنیک، دو تصویر بر روی هم چاپ میشوند. در دوربینهای فیلمی برای اجرای این تکنیک، یک عکس ثبت میکنیم و بعد از آن عکس دوم را بر روی همان نگاتیو ثبت میکنیم. سورئالیستها از این تکنیک برای نمایش دو حالت و زاویه از یک مکان در یک تصویر، استفاده میکردند.
چاپ ترکیبی
چاپ ترکیبی یک تکنیک عکاسی است که در آن با استفاده از دو یا چند نگاتیو، یک تصویر واحد ساخته میشود. با استفاده از این تکنیک، عکاسها میتوانستند ترکیببندیهای جدیدی خلق کنند. این تکنیک قبل از فتومونتاژ استفاده میشده است.
فتومونتاژ
به پروسه ساخت یک عکس ترکیبی با بریدن، چسباندن و ویرایش دو یا چند تصویر، فتومونتاژ گفته میشود. در بعضی از اوقات از نتیجه نهایی یک عکس ثبت میشود تا چاپ نهایی بدون اشکال باشد. باوجوداین موضوع که سورئالیستها کلاژهای بسیاری انجام دادهاند، اما استفاده از تکنیک دابل اکسپوژر در میان آنها، محبوبیت بیشتری داشته است.
دیستورشن در عکاسی سورئال
عکاس آمریکایی مجارستانی، آقای آندره کرتس بر روی دیستورشن موجود در آینهها مختلف کار کرد و عکسهای بسیاری از آنها ثبت کرد. البته ایشان جزو جنبش فراواقعگرایانه نبود، اما عکسهای او روح سورئالیستی داشتند.

چرخش (Rotation) در عکاسی سورئال
سورئالیستها با استفاده از تکنیکهای قدیمی و ساخت تکنیکهای جدید، عکسهایی خلاقانه و نوآورانه ثبت میکردند. هدف آنها نمایش خیال، رؤیا و ثبت تجسماتی است که چشم انسان قادر به دیدن آنها نیست.
چه بر سر جنبش سورئالیسم آمد؟
به گفته ژان پل سارتر، پروژه سورئالیستها نهتنها بلندپروازانه، بلکه ایدهآلگرا بوده است. هنرمندانی که میخواستند از محدودیتها فرار کنند، درنهایت محدودیتهای جدیدی برای خود وضع کردند. آنها میخواستند با استفاده از خلق خودبهخودی در مقابل حیات آگاهانه ایستادگی کنند، اما درنهایت کارهای فیزیکی و واقعی خلق کردند. هنگام مطالعه تاریخ سورئالیسم متوجه افرادی ضد سرمایهداری میشویم که وجدانی آسوده دارند، اما خود، بورژوا باقیماندهاند. آلبر کامو صفت مارکسیستهای دروغین را به سورئالیستها منصوب کرده است.
بهمرورزمان هنرمندان سورئال، قادر به تولید خروجی جذاب برای دید عمومی و هنرمندان نبودند و رفتهرفته این گروه از هم پاشید که اصلیترین دلیل آن نیز اختلافات میان اعضا بود. مرگ آندره برتون در سال ۱۹۶۶، شروعی بر پایان جنبش سورئالیسم بود. البته پیش از مرگ برتون نیز مدت زیادی بود که سورئالیسم از تبوتاب افتاده بود و جنبشها و مکتبهای هنری دیگری جریان اصلی را در دست داشتند. بااینحال میراث برجا مانده از جنبش سورئالیسم، باقیمانده است و بر روی نویسندگان، شاعران و نقاشان بسیاری تأثیر گذاشته است.